طلاق عاطفي
طلاق يا به شكل رسمي و قانوني اتفاق ميافتد كه شامل رفتوآمد به دادگاه، مراحل قانوني، تغييرات محل زندگي، مسائل مالي، مسائل مربوط به حضانت فرزندان و… است. يا اينكه در فرآيندي به نام طلاق عاطفي رخ ميدهد؛ در اين شرايط زوجين بهمشاوره طلاق نياز پيدا مي كنند.برزخي كه در آن همسران همچنان در كنار هم زندگي ميكنند، اما ديگر عاشق هم نيستند. به ندرت با هم صحبت ميكنند، توجهي به هم نشان نميدهند، مدام با هم جروبحث ميكنند و ممكن است بي وفايي كنند و به خيانت روي بياورند.
در حقيقت طلاق عاطفي يك واكنش رواني است كه وقتي همسران حس ميكنند زندگي مشترك ناكارآمد است و از مسير سلامت خارج شده از آن استفاده ميكنند. گاهي افراد با تجربهي طلاق عاطفي به طلاق قانوني روي ميآورند و گاهي سالها با طلاق عاطفي در كنار هم زندگي ميكنند.
.در اين بخش ما به مشاوره طلاق پرداخته و در ادامه بيشتر به آن ميپردازيم
نشانههاي طلاق عاطفي
كاهش ارتباط
هر نوع از روابط سالم نيازمند ارتباط برقرار كردن است. ارتباط به شكلهاي متنوعي اتفاق ميافتد. ممكن است نگاه محبتآميزي باشد كه همسران به هم مياندازند يا به صورت گپوگفت و نوازش خودش را نشان بدهد.
وقتي طلاق عاطفي رخ ميدهد، زوجين به ندرت با هم صحبت ميكنند و در صورت هم صحبتي هم معمولاً در حال شماتت و انتقاد كردن از هم هستند.
كاهش صميميت عاطفي و جنسي
همسران در يك زندگي مشترك سالم، همديگر را در آغوش ميگيرند، ميبوسند، با هم كلام عاشقانه ردوبدل ميكنند، عشق بازي ميكنند و رابطه جنسي دارند.
وقتي دو نفر از لحاظ عاطفي از هم جدا شوند، بيشتر اين نزديكيهاي عاطفي و فيزيكي كاهش مييابند.
ممكن است اين تغيير به آرامي اتفاق بيافتد. در ابتدا ممكن است زوجين فقط همديگر را نبوسند يا وقتي وارد منزل ميشوند همديگر را در آغوش نگيرند. اما بعد از مدتي ميبينند كه مدتها است به هم نگفتهاند «دوستت دارم» و يك نفر يا هر دو از هر نوع لمس و رابطه جنسي فرار ميكنند.
كاهش همنشيني و معاشرت
يك ازدواج سالم بر پايهي دوستي است. براي اينكه دو نفر با هم دوست باشند و با هم دوست بمانند، بايد با هم وقت بگذرانند.
وقتي زوجين از هم طلاق عاطفي ميگيرند، زمانهاي معاشرتشان به شدت كاهش مييابد. ممكن است دير به خانه بيايند، بيشتر وقتشان را با دوستانشان صرف كنند يا هميشه به دنبال جوركردن بهانهاي باشند تا كمتر در كنار همسرشان قرار بگيرند.
به اشتراك نگذاشتن مشكلات و نگرانيها
در يك زندگي مشترك سالم، افراد نگرانيها و مشكلاتشان را با هم سهيم ميشوند، از هم مشورت ميگيرند و موقع مواجهه با اضطرابها و تنشهاي حاصل از زندگي اجتماعي و شغلي به همسرشان پناه ميآورند. بعد از طلاق عاطفي اين اتفاق متوقف ميشود و همسران ديگر همفكر و همدل نيستند.
انتقاد و شماتت بيشازحد
وقتي دو نفر از نظر عاطفي به هم وابسته هستند، ويژگيهاي مثبت همديگر را بيشتر ميبينند و با تعريف كردن از همديگر به هم اعتماد به نفس ميدهند. اما جدايي عاطفي آدمها را نسبت به ويژگيهاي منفي و نقطهضعفهاي طرف مقابل حساس ميكند و باعث ميشود كه همسران به علت بيعلاقگي به همديگر مدام از طرف مقابل انتقاد كنند و حتي گاهي ديگري را تحقير كنند.
گاهي همسران براي فرار از طلاق عاطفي به سرگرميهاي خارج از خانواده پناه ميبرند
افزايش سرگرميهاي خارج از زندگي مشترك
با كم شدن جذابيت زوجين براي همديگر و جدايي عاطفي، آنها به فعاليتهايي خارج از زندگي مشترك روي مي آورند و ترجيح ميدهند معاشرتها و تفريحاتشان بدون حضور همسرشان باشد. مثلاً ممكن است در انواع كلاس هاي آموزشي، ورزشي و تفريحي ثبت نام كنند و بدون همسرشان به مسافرت و مهماني بروند.
ناتواني در حل مشكلات و تعارضات
همسراني كه از هم طلاق عاطفي گرفتهاند، براي حل مشكلاتشان خسته و نااميدند و در پيدا كردن راهحل و حلوفصل منطقي تعارضات ناتوانند. در نتيجه بيشتر وقتشان صرف بحث و جدل و مشاجره ميشود يا اينكه به كل سكوت ميكنند و ترجيح ميدهند هيچ مشكلي را با هم در ميان نگذارند.
غرق شدن در دنياي مجازي
گاهي استفادهي بيش از حد از اينترنت، ساعتها اتلاف وقت در دنياي مجازي و تماشاي بيشازحد برنامههاي تلويزيوني نتيجهي طلاق عاطفي است. در حقيقت همسران به دليل كمبود رابطهي صميمانه در زندگي مشتركشان، در دنياي مجازي غرق ميشوند. و در اين دنيا به دنبال تعاملات نزديك ميگردند. حتي گاهي اوقات افراد در دنياي مجازي به همسرشان خيانت ميكنند.
توجه بيشازحد به فرزندان
بعضي مواقع وقتي زوجين از همديگر دور ميشوند، همهي توجهشان را معطوف به فرزندشان ميكنند. در واقع آنها با اين كار دارند خلاء عاطفيشان را پر ميكنند و با رسيدگي بيش از حد به فرزندان در تلاش هستند تا جدايي عاطفي را فراموش كنند.
خيانت
جدايي عاطفي، تنهايي افراد را به همراه دارد و كمبودهاي عاطفي و جنسي گاهي منجر به بي وفايي و خيانت ميشوند. اگر نيازهاي همسران در خانه و خانواده برطرف نشود، ممكن است خارج از محيط خانه و زندگي مشترك به دنبال يك شريك بگردند و حالا كه به صورت غيررسمي از همسرشان جدا شدهاند، به صورت غيررسمي وارد ارتباط با شخص ديگري هم بشوند.
گاهي اوقات زوجهايي كه دچار طلاق عاطفي شدهاند، با آغاز ارتباط با شخصي ديگر، بر افسردگي و اضطرابهايشان غلبه ميكنند.
چرا طلاق عاطفي؟
بسياري از همسران دوست دارند بدانند كه چرا طلاق عاطفي اتفاق ميافتد و چه علل و عواملي در زندگي مشترك منجر به طلاق عاطفي ميشود.
زندگي مشترك حساس و پيچيده است و عوامل بسيار و متنوعي ميتوانند بر كيفيت آن تأثير بگذارند. در اينجا به تعدادي از عواملي كه ممكن است به طلاق عاطفي بيانجامند، ميپردازيم.
عدم تفاهم
اگر همسران قبل از ازدواج از هم شناخت پيدا نكنند و از اعتقادات، علائق و سلايق هم باخبر نباشند، ممكن است بعد از ازدواج متوجه شوند كه با هم چيزي در اشتراك ندارند يا در مسائل خيلي كمي با هم تفاهم دارند. در اين صورت آنها نميتوانند ارتباط صميمانهاي داشته باشند و با علاقه در كنار هم وقت بگذرانند.
تنوع طلبي
تنوع طلبي در همسران معمولاً منجر به خيانت ميشود. فرد تنوعطلب با اينكه از خانه و خانوادهاي گرم و صميمي برخوردار است و نيازهاي عاطفي و جنسياش توسط همسرش برطرف ميشود، با شخص ديگري وارد رابطه ميشود و با دوري از همسرش و بيتوجهي به او، شرايط طلاق عاطفي را به وجود ميآورد.
رابطهي جنسي بيكيفيت و طلاق عاطفي ميتوانند علت و معلول همديگر باشند
كيفيت بد رابطه جنسي
رابطه جنسي و رابطه عاطفي با هم ارتباط تنگاتنگي دارند. اگر رابطه جنسي دچار اختلال شود، ميتواند باعث جدايي عاطفي شود و اگر همسران در رابطه عاطفي با هم دچار مشكل شوند، كيفيت رابطه جنسيشان كاهش مييابد.
مسئوليتهاي فرزندپروري
گاهي زوجين آنقدر غرق فرزندپروري ميشوند كه از همديگر غافل ميمانند. آنها براي برطرف كردن نيازهاي فرزندانشان بيشازحد كار ميكنند و همهي تمركزشان بر اين موضوع است كه فرزندانشان در زمينهي تحصيلي و ديگر زمينهها پيشرفت كنند. اين همسران بعد از مدتي به خود مي آيند و ميبينند كه همديگر را فراموش كردهاند.
مشكلات اقتصادي
مشكلات معيشتي و دغدغههاي مالي ميتوانند همهي ابعاد يك زندگي مشترك را تحتتأثير قرار دهند. وقتي افراد از پس تأمين مخارج خود برنيايند، نگران و مضطرب ميشوند و عملكردشان در زندگي مشترك كاهش پيدا ميكند. فكر آنها آنقدر درگير ميشود كه نميتوانند به هم محبت كنند و صميميت ميانشان كاهش مييابد.
دشواري طلاق رسمي
گاهي همسران ميدانند كه مشكلاتشان عميق است و بهترين راهحل براي افزايش سلامت روانيشان طلاق است. اما مشكلات مالياي مثل وابستگي اقتصادي زن، ترس از برچسبهاي اجتماعي بعد از طلاق، مشكلات مربوط به حضانت فرزندان و نگراني براي آيندهي فرزند بعد از طلاق، باعث ميشود كه همسران با وجود طلاق عاطفي زير يك سقف زندگي كنند.
ناتواني در مهارتهاي زندگي
در موارد بسياري با اينكه مشكلات ميان همسران سطحي و جزئي است، به دليل نا آگاهي از مهارتهاي زندگي نميتوانند يك رابطهي صحيح كلامي با هم برقرار كنند، خواستههايشان را بيان كنند و با مشورت براي حل مشكلشان راه حل پيدا كنند، در نتيجه از حل تعارضات باز ميمانند و به مرور زمان از هم دور ميشوند.
چه بايد كرد؟
اينطور نيست كه طلاق عاطفي هيچ راهحلي نداشته باشد.شما با مراجعه براي مشاوره طلاق ميابيد كه اگر همسران به آنچه بينشان ميگذرد آگاه باشند ميتوانند تا حد زيادي جدايي عاطفي را برطرف كنند. ريشهيابي دوريها خيلي مهم است. گاهي وقتها با برطرفكردن مشكلات جنسي ميتوان از لحاظ عاطفي هم به همديگر نزديك شد. در مواقعي كه توجه به فرزندان موجب طلاق عاطفي شده باشد، زوجين با اطلاع از اين موضوع ميتوانند در زندگي روزمره جايي براي خود باز كنند و به هم نزديك شوند. كمك گرفتن از مشاور خانواده هم راهگشا است و فرآيند نزديكي دوباره را تسهيل و تسريع ميكند.
طلاق عاطفي: متأهل يا مجرد ، مشكلات بعد از طلاق ، نشانه هاي طلاق
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0